سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طلبه ای که میگفت مرسی !
قصد کرده بودم الان ننویسم اما دلم رضا نداد. نمیدونم شاید بخاطر چند روزیه که خدمت حضرت رضا(ع) بودیم [حالا بگذریم که همیشه خدمت حضرت رضا(ع)هستیم همه مون]

به مخاطب همیشگی احترام میگذارم و بحثو سریالی پیش می برم [نکته ای برای مخاطبین گذری: اگر گوشه ای از بحث روشن نبود، نگو چرا ناقصه. رجوع شود به پست های قبل. اونجا گفتیم ..... آره عزیزم ]

تو پستهای ادامه دار قبل ثابت شد که : بدون تعارف، ما نه حتی برای زندگی راحت توی اون دنیا، که برای رسیدن به یک زندگی خوب و لذت بخش تو همین دنیاهم، ما [ما طفلکی ها] .......... ناچاریم مومن شویم.......( در صورت ابهام کجا باید برید؟ .... آفرین برو پست ها ی قبل)

*باید [ناچاریم] مومن شویم. اما راه مومن شدن [که شما باید دعا کنید که نویسنده ی بیچاره بتونه توی این راه قدم بگذاره و بعدش ثابت قدم باشه ] چیه؟

مقدمه1:میدونی .........  خیلی از ماها آدمای خیلی بدی نیستیم. تنها جنایتی که میکنیم اینه که گناه میکنیم گاهی اوقات............. همین فقط.

مقدمه2:یعنی میدونی .... خدا و رسول(ص)و... همه چیز رو قبول داریم اما ..........[لعنت برشیطون] اما گناه می کنیم.

مقدمه3:راستش ........ خودمون هم از اینکه گناه میکنیم خیلی راضی نیستیم.

عزیزکم، گناه کردن[هرگناهی]آدم رو از مومن شدن دور میکنه، آدم رو از یه زندگی لذت بخش دور میکنه، آدم رو لجن مال میکنه، کثیف میکنه، افسرده میکنه.......پس بایدکنارش گذاشت. همین الان هم [ نگو کم کم کنار میگذارم. اینجوری هیچوقت کنار نمیگذاری]

راه ترک گناه هم تصمیمه . تصمیم بگیر دیگه گناه نکنی. یه جو غیرت می خواد بین خودت و خدا

بگو خدایا، من تو رو بیشتر از گناه دوست دارم. خدایا، دیگه گناه نمیکنم .......... آها. تصمیم بگیر

تصمیم بگیر. شروع کن و این ترک گناه رو ادامه بده ......... سوال: چند وقت ادامه بدیم؟  جواب: چند وقت گناه کردی؟ همون مقدار  (:  نا امید نشو . تو  توی این مدت با گناه، بدنت کلی کثیف شده. یه کم زمان میبره تا تمیز بشی..... ادامه بده.

اگر تصمیم گرفتی و شروع کردی اما اولش، وسطش، ........ دوباره حیله ی شیطون کارساز شد و گناه کردی، سریع توبه کن . استغفار کن. بگو که خدایا غلط کردم.

باغیرت، با شرف شیطونو کنار بزن.دوباره از اول شروع کن. کارهایی که فکر میکنی مقدمه گناه کردنت میشه بگذار کنار (چشمتو گوشتو مراقب باش هرجایی نرو. هر حرفی نزن ... برای صحنه هایی که تو ذهنت میآد سریع استغفار کن. اونقدر صلوات بفرست که اون فکر از ذهنت بره)

اولین قدم برای مومن شدن ترک گناهه عزیزمن .....اوائل شاید کمی سخت باشه اما کم کم که ادامه پیدا کنه، لای دندونت طعم خوش یه زندگی لذت بخش رو احساس میکنی .

*درضمن میخوام که لطف کنید و بگید که متن های قبلی این وبلاگ آیا 1.طولانیه 2.خوبه 3. کوتاهه؟

همین دیگه  (:  دعای وسط متن برای نویسنده فراموش نشود


نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/15ساعت  1:0 صبح  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

سلام .سلام

خیلی سریع و تند ........ این که این طلبه ی بی مقدار، مقداری هم وقت پیدا نکرد توی این چند وقت که به این حسینیه سر و سامونی بده، خب حتماً وقطعاً وتحقیقاً ومسلماً و...تقصیر شماست! چون دعاش نکردید ... پس از این به بعد دعایش بکنید لطفاً. تا دوباره نشود اینکه چند ماه نیاید و... .

می خنده !!!......... واقعاً دعا کنیدآ.

* نکته ی خیلی مهم [ الان و تواین پست بنا بودسلسله بحث هامون رو که توی پست قبل گفته شد دنبال کنیم اما......اما    اما توی این پست ناچارم به یه سوال ترسناک جواب بدم( ترسناک بودن این سوال، آخر پست واضح میشه ) پس به بیماران قلبی و...توصیه میشه این متن رو نخونن+خیلی عذر میخوام که این پست یه کمی طولانیه و البته ادبیاتش هم با ادبیات خاص این وب فرق داره.اماخب دیگه تحمل کنید دیگه.اوهوم؟ آخه لازم بود+ همه ی ??? نظر پست قبل خوانده شد.نویسنده شرمنده ی اظهار لطف شماست.همین فقط ]

[ علت اینکه مقام معظم رهبری درباره روز عاشورا و اهانت به اباعبدالله(ع)بیانیه یا اطلاعیه ندادند چه چیزیه؟ ]

این سوالی بود که چند وقت پیش در نت دیدم . و بعد از اون هم در بیرون از نت (هرچند خیلی کم) مطرح شد . البته دیدم جوابهایی هم دادند بعضی دوستان، که گل جوابهاشون اینها بود که :

 ــ : چون مراجع و مسئولین گفتند دیگه کفایت یود. پس ایشون نگفتند.      ــ : اگر میگفتند دفاع از ولایت فقیه میشد و چون ایشون خودشون در جایگاه ولایت فقیه هستن، احتیاط کردن که از خودشون تعریف نشه. و ــ :   ــ :   ــ :

اما جواب

اسلام عزیز، پایه اش یک عقلانیت عاشقانه س. اما مرحله ی عقلانیت کجاست؟

ببینید هر مسلمون شیعه با عقل، دینداریش رو پیش میبره. اول ضرورت وجود خدا رو با استدلال میفهمه بعد ضرورت وحدانیت خدا بعد ضرورت وجود نبی و پیامبر بصورت عقلی براش اثبات میشه[مفهوم وجود نبی] بعدشخص پیامبر رو با برهان و معجزه و... می شناسه[مصداق وجود نبی]بعد مفهوم و بعد مصداق امام هم با استدلال براش روشن میشه......<< البته اگه کسی اینا رو تا حالا با استدلال نشنیده، سریع بره دنبالش که خیییییلی از کفش رفته  >>

خب، حالا خدا یعنی چی؟ (خیلی ساده) خدا یعنی کسی که هر چی ی ی ی ( فکرکن...... هرچی!! ) توی آسمونها و زمین، وابسته به او هستند و او به هیچ کس وابسته نیست .

حالا این خدا با این ویژگی ها، واجب الاطاعه هست؟ آیا؟ کسی هست که بگه نه ؟؟ .... خانه اش ویران باد << چون اصلاً عقل نداره >>

این خدای واجب الاطاعه میفرماید: از ایشون (مصداق پیامبری) اطاعت کنید. بعد از این، اون پیامبر که واجب الاطاعه هست قطعاً، میفرماید: از این امام (مصداق امامت) اطاعت کنید. پس طبیعتاً و البته عقلاً، اون امام هم واجب الاطاعه است. این سلسله رو ادامه بده به ترتیب تا آخرین امام.

پس جناب عقل: همه این سلسله نماینده های خدا هستند. و تو خوب میدونی که خدا که جای خود داره، حتی ما انسانها هم کسانی رو بعنوان نماینده ی خودمون اتنخاب می کنیم که صفات و رفتارشون، نزدیکترین به ما باشه.

پس نکته1:   1- این سلسله، اخلاق و رفتارشون به خدا رفته و نزدیکترینن به خدا. 2- ما لطف نمیکنیم اگر اطاعت میکنیم ازشون. ما ناچاریم این بهترین راه رو اتنخاب کنیم. چون زندگیمون بندِ به اونهاس(پس منتی نیست).  3- گناه، کار و حرف اشتباه، دورغ و سهو از این نمایندگان خدا دوره و سر نمی زنه......هیچوقت.

امام صادق(ع) عزیز، یکی از این سلسله هستن. روایت معروفی دارن که :

... از میان خود کسی را بیابید که حدیث ما را روایت کند و حلال و حرام ما را در نظر داشته باشد، احکام ما را بفهمد (یعنی مجتهد فیقه و عادل)و... همانا من او را حاکم شما قرار دادم. هرکه حکم او را نپذیرفت حکم خدا را سبک شمرده و ما را ردّ کرده و هر که ما را ردّ کند خدا را ردّ کرده. و این در مرز شرک به خداست.

رفقا ! امام صادق(ع) واجب الاطاعه، نه شوخی کردن نه اشتباه[بحکم بحث کوچیکی که بالا داشتیم].......... این حدیث یک حقیقته......... تو خواه پند گیر خواه ملال.

در دوره غیبت، وقتی مجتهد و فقیه عادل[ که نماینده ی حضرت صادق ع هست]حرفی سخنی چیزی گفت، اطاعت از حرف او مثل حرف امام صادق(ع)و به تبع مثل حرف رسول خدا(ص)و به تبع مثل حرف خداوند، واجبه........ و چه کسی هست که به پیکار با خدا شتاب کنه؟ [تا اینجا ترسناک بودن این سوال (که البته دو روش برای پرسیدن داره) کمی مشخص شد.

نکته 2: این سوال دو روش برای پرسیدن داره:

1- روش اول: ایشون رهبر جامعه اسلامی هستند. چرا بیانیه ندادند؟ + لحنی تند ( مفهوم این جمله=ایشون باید اطلاعیه می دادند و حالا چرا ندادند؟) ...... این یعنی یک اعتراض درظاهر کوچک نسبت به تصمیم نماینده ی حضرت رسول(ص).

2- روش دوم: علت اینکه ایشون بیانیه ندادند چی بود؟ + لحنی نرم ( مفهوم این جمله=آیا اصلاً ایشون باید اطلاعیه می دادند؟) ....... این یعنی صرفاً یک سوال از سرِ ندانستن و پرسش برای فهم حقیقت.

* اون سوال وحشتناک که ازش صحبت شد. پرسش بشیوه روش اول هست. اما حواسا جمع :

الف- ممکنه کسی به روش اول سوال رو بپرسه و بعد ادعا کنه که منظور من روش دوم بود ...... خب چی کار باید کرد؟ ........................ عملاً هیچ کار. چون ما مامور به ظواهر هستیم. هر کس باید تو دلش ببینه که سوالش از سر اعتراضه یا فهم حقیقت.

ب- اگر کسی میخواد سوال رو به روش دوم بپرسه باید این سوال رو :

اولاً : فقط از یک کارشناس متهعد و متخصص بپرسه[حق بدید! صحبت از عقاید یک بشره]

دوماً : باید خصوصی بپرسه. چون همه سوال او رو ندارن. پس اگر از کنار سوال عمومی و روزنامه ای شده ی این فرد، ذهن های پاک اما آماده ی عده ای مسموم شد جواب اون پرسشگر در مقابل خدا چیه؟ (:

سوال: آیا کسی که این سوال رو به روش اول می پرسه، بلافاصله مردوده؟ ضد ولایت فقیه میشه؟

جواب: الان نه عزیزم. اما صبر کن ... . کسی که این سوالِ از سر اعتراض رو می پرسه، چند وقت دیگه خودشو نشون میده. این سوال(باروش اول) شروع تدریجیِ یک حرکتِ بسوی سقوطه. البته اون پرسشگر بلافاصله با این پرسش ساقط نمیشه، اما عزیز دل من، من اینجا شما هم همونجایی که هستید .... انشاالله باشید وببینید که بیشتر از چند سال تحملش نمی آد و کم کم نفاق چهره ی واقعی خودشو نشون میده.

تذکر : البته تا وقتی که این چهره بصورت علنی خودشو نشون نداده، ما مامور به ظاهریم و حق برخورد نداریم. حتی غیبت کردن.

مثال :  پرسشگران سوال(بشیوه ی اول) رو تو طول تاریخ ببینید:

1- ........ (وبلاگم کثیف میشه اگر اسم ببرم) 2-خوارج 3- افراطیون اطراف امام مجتببی(ع)و عاملان شهادت حضرت 4- افراطیون عصر امام حسین(ع) و قاتلان حضرت 5-و... تمام افراطیون نزدیک به ائمه(ع)

نمونه این پرسشگران رو بعد از انقلاب بخاطر بیارید:

1-آقایونی که در مسائل مختلف نظر شخصیشون رو به امام(ره) اصرار و تحمیل میکردند و کمی تا قسمتی به امام(ره)دستور میدادند که، امام محکم تر برخورد کنید و الان اونها ...  2- آقایونی که دهه60، هر دختر و پسری که با هم توی خیابون بودن میگرفتن و الان اونها ... .

                                                                     

اول-وقتی جریانات دنیاخواهی و خدانخواهی عده ای بر سر خلافت پیش اومد، یه روز که داشتن امیرالمومنین(ع) رو با وضعیت رقّت باری سمت مسجد میبردن برای ببیعت گرفتن، سه تا از یاران خیییییلی خوب حضرت ایستاده بودند و تماشا میکردن اما هر کدوم به یک نحو. یکی شمشیر رو کمی بیرون کشیده بود و توی دلش میگفت:آقا چرا چیزی نمیگید؟ چرا میگذارید اینطور کنن آخه؟ دومی دستش به شمشیر بود و بیرون نکشیده بود اما توی دلش می گفت: آقا شما که کلّ عالم دستتونه. چرا جوابشونو نمیدید؟چرا اینجور؟ .....[دقت کنید. این دو سوال بشیوه ی دوم پرسیده شده] نفر سوم اما، سلمانِ عزیز بود. سلمان دستش به شمشیر نبود و داشت توی دلش میگفت: یاعلی(ع)، شما آقای منی، مولای منی. هرچه بکنی درسته. الان دوست داری چیزی نگی فدات شم؟؟ باشه. هرچی شما بخوای. هر چی ی ی ی ...... چیزی نمیگفت[حتی توی دلش!!]و فقط غصه میخورد برای دل مولاش.

ایمان یعنی این. نزدیک بودن به خدا یعنی این. غیر این هم راهی نداره عزیز دلم. خیالت تخت.

دوم- پیش حضرت نشسته بود و میگفت: آقا قیام کنید. ما پشت سرتونیم.[ آدم خوبی هم بود اما...] حضرت به مهمان فرمودند: برو و توی تنور بشین! گفت: آقا! آخه، چیزه ... . یکدفعه یکی از یاران حضرت اذن گرفت و اومد تو. حضرت به یارشون فرمودند: برو بشین تو این تنور. یار حضرت لبخند زد. کفش هاش رو در آورد و رفت نشست توی تنور روشن!! حضرت رو کردند به مهمانشون و فرمودند:خب آب و هوای منطقه شما چطوره؟  (: طرف شوکه شده بود. گفت: آقا!سوخت!! حضرت فرمودند: برو و داخل تنور رو نگاه کن.....داخل تنور نشسته بود چهار زانو و ذکر میگفت که ( امام صادق دوست دارم...امام صادق دوست دارم )... مهمان نشست. حضرت فرمودند:اگر چند تا یار مثل او داشتم قیام میکردم.

و اما ...... رفقای عزیز من حواستون جمع باشه. این فقیه عادلِ مظلوم، نائب حضرت صاحب(عج) و حضرت صاحب(عج)نائب رسول خدا(ص) و پیامبر نازنینمون، نائب خداست.

به دلالت کلّ این پست[ که عقلاً ثابت کردیم]   تبعیت-بی- چون-و-چرا  از ایشون لازمه و ضروری.

پس تو هم مثل سلمان برخوردکن.چرا که راه دوست داشتن خدا و تبعیت از او، از دوست داشتن و تبعیت از نائب امام زمان(عج) میگذره. بگو....محکم بگو:

   [  عزیزم، الان تصمیم گرفتی اطلاعیه ندی؟صحبت نکنی؟هرچی تو بگی فدات شم ....... شما بگو بمیر ........ مرده ام من  ]

باید بصیرت داشت و بصیرت یعنی :

بصیرت یعنی دقت و جهد بسسسیار و همیشگی ، در اینکه پای و دست و چشم و زبانت همانجا بچرخد که پای و دست و چشم و زبان مولایت ، حتی اگر بخلاف میلت بود

سلمان یعنی بصیرت تام.

شیعه تنوری باشیم و گرنه به تنور آخرت، سخت خواهیم سوخت ...

دعایمان می کنید؟..........خیلی زیاد ؟      


نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/15ساعت  12:59 صبح  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

یه توضیح : دوستی نظر داده بودن که : مطالب شما داره کلیشه میشه

ببینید . دیگه اول عیدی ...

 شما اگر بخواید ایرادات من رو بنویسید حدودا به 8تا دفتر200برگ احتیاج پیدا میکنید ( تازه اونم خط کشی نشده) اما تو رو خدا این ایراده ؟!!! ...........خیلی عذر می خوام ، صحبت از ایمان و مومنانه زندگی کردن توی جامعه دینی چه قدر بحث مهمیه ؟!! اینقدر{   }؟!!! ......... یعنی واقعا جامعه ما اونقدر پر و لبریز شده از بحث ایمان، که دیگه بحث از زندگی ایمانی ،یه بحثه خیلی تکراریه ؟؟ آیا؟!!!

آیا تمام تلاش پیامبران از آدم ع تا خاتم ص برای مومنانه زندگی کردن بشر نبود؟؟ ..... اصلا ببینم ،شما نماز می خونید هر روز، دنبال چیزی غیر از ایمان هستید ؟؟!! آخه این ایراده ؟؟این انتقاده؟؟! ای وای ای خدا !!! ...........در عین حال ایشون از کسانی هستند که لطف دارن به ما و گه گاه ایرادات کار ما رو میگیرن که ممنونیم ازشون . البته شما هم ایرادی دیدید حتما بفرمایید

*      *      *

(سعی کردم خلاصه باشه .موفق که بودم؟! )

خب روشن که شد باید مومن شویم که؟ اوهوم؟!! ما توضیح دادیم تو پستای قبل. گفتیم که یه راهی هست که هم آخرتت رو آباد میکنه هم تو دنیا کیفور میشی. حالا با این توضیحات یعنی انصافاً هرکی به این نکته نرسیده باشه که باید(مومن شویم...خب!!)دو حال بیشتر نداره . یا خیلی کند ذهنه که نفهمیده، یا خیلی داغون تشریف دارن . که درهردو صورت ....... فاتحه مع الصلوات ( اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم) .......ما فهمیدیم باید مومن شویم . اما حالا راه این مومن شدن چیه؟!! خب راستش خنده م میگیره و خجالت میکشم از اینکه کسی مثل من بخواد این راه رو بگه . اما...

راه یه زندگی ایمانی، راه یه زندگی مومنانه ، غصه نداشتن، شاد بودن،... یه راهه. راه ذکر . همین .

عاشق باش . عاشقانه زندگی کن. دائم به ذکر باش. تا حالا عاشق شدی؟!!

عاشق هیچ وقت معشوقش رو از یاد نمی بره . می خوابه به امید اینکه تو خواب اونو ببینه..... بیدار میشه به امید اینکه امروز نصیبش شه و او رو ببینه ...... تا موبایلش میگه دیلینگ فکرش میره پیش معشوقش.... ..راه میره به یاد راه رفتن او ......میشینه به یاد نشستن او.....(ببین فدات شم ، اگر این حالات برات غریبه یا درکشون نمیکنی ، تووضعت خیلی خرابه آ . جدی میگم. برو یه نذری دخیلی چیزی ،خلاصه یه کاری بکن)

*      *      *

یه سری کارها هست مثل نماز و روزه و ... که اصلا نیت شرط صحتشه . اما عزیز دلم ، تو کارهای دیگه ت رو هم با نیت انجام بده. کارهای روزانه ت .

نیت کن ....... میخوابی به یاد او ، بیدار میشی به یاد او ، بیرون میری ، مهمونی ، عید دیدنی ، درس میخونی به نیت او ، چیزی نگاه میکنی (فیلم .سریال.عکس.هم سرت رو. مادرت رو . پدرت رو ...) چیزی گوش میدی ، چیزی میگی ، حرفی میزنی ، ...

*وسط توضیح نوشت : {نیت کردن برا این کارها اصلا سخت نیس آ .نگو آخه چه ربطی داره . همه چیز . همه چیز تو این دنیا و اون دنیا و ... همه جا همه جا به او ربط داره . کثرت و وحدت شنیدی ؟!! اگرمن و تو نمیفهمیم این رابطه رو . نمی فهمیم گل ها هر سال به شوق او باز میشن . نمی فهمیم ستاره ها دائم او رو تسبیح می گن . اگه نمیفهمیم اپسیلون به اپسیلونه مولوکول های برگ های ریز و درشت یه درخت ، دارن سبحان الله میگن . اگر یه عده ای اینها رو می فهمن و ما نمیفهمیم . و وقتی اون بزرگ مگس رو هم نمیکشه و با دست به بیرون از اتاق هدایت میکنه خنده مون میگیره . وقتی ما نمی فهمیم نمی فهمیم نمی فهمیم ...... و داریم راست راست برای خودمون هم میچرخیم وسط این دنیا هم . و معلوم نیست غیر از گناه کار مفیدی میکنیم تو این دنیا یا نه ؟! وقتی نمیفهمیم ، لااقل این رابطه رو انکار هم نکن . همه کارها به او ربط داره . هممممه کارها.....ما نمی فهمیم .

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز }

دیگه از شیشه پاک کردن بی ربط تر داریم؟!! تو شیشه هم که میخوای پاک کنی نیت کن . بگو خدایا ، این شیشه رو تمیز میکنم که هر روز، خورشید رو بهتر ببینم . بهتر بفهمم کی وقت نماز میشه . نگو به قصد خونه تکونی . نیتت رو قشنگ کن . بگو خدایا بخاطر تو . برای تو ..... حالا خونه تکونی ت هم انجام میشه . کار رو خراب نکن دیگه .

غذا می پزی . لباس اتو میکنی. سفر میری . به هم سرت محبت میکنی..... نیت کن . همه کارهاتو با نیت انجام بده . ما عاشقیم دیگه . نه ؟؟!!! (حالا لاشو بالا نیار . انشاالله که هستیم )خب ، عاشق هر کاری انجام نمیده آ . فقط اون کاری رو میکنه که معشوقش می خوادش. عاشق دیگه (: .......حواست هس ؟!! ......... تمام شد

پ ن 1 : علی ع امام العارفین بود . به او گفتند : علی جان، چه کردی که به این جا رسیدی؟ علی ع دو لب نازنینش را گشود و مثل هر بار ، آتش به جان عالمیان زد :

بر دوازه دلم نشستم . هر چه غیر خدا بود را راه ندادم  "

پ ن 2 : خدای من . خدای تو گفت : اذکرونی فاذکرکم به یاد من باشید تا به یادتان باشم

پ ن 3 : این نیت کردن و به یاد بودن ، اوائل کمی سخته...... اما شیرین میشه کم کم . شیییییرییییییین

پ ن 4 : خیلی توضیح داشت این نوشته . ترجیح دادم فعلا ننویسم . و اگر سوال شد در موردش و اصلا برای توضیحش سوال داشتید تو یه پست دیگه بنویسم .

پ ن ? : سال جدید ....... زیر سایه حضرت امیر ع باشید انشاالله . خب؟

پ ن ? : این برادرتون خیلی سخت به دعا نیاز داره . یادتون نره آ. بالاخره برادری گفتن دیگه. اوهوم؟!  


نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/15ساعت  12:58 صبح  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

سلام . تقصیر خودتونه دیگه . من که میخوام بیام زود به زود اینجا ، شما دعا نمیکنید ترافیک روی سرم سبک  شه.اوهوم؟ تقصیر خودتونه..... خیلی تلگرافی و مختصر....به یاد شما هستم .دعا کنید توفیق نصیبم بشه اینجا بیشتر بنویسم.باید مومن شویم.....خب؟!(?) هم تو راهه و ... و خیلی چیزها که بگذار بگذاریم و بگذریم

*          *            *

صبح که از خواب بلند میشیم ، بدو بدو سریع برسیم اداره ، مدرسه ، دانشگاه ، ... . شب ها که می خوایم بخوابیم ، بدو بدو زودتر بخواب که صبح زودتر بلند بشی . تو طی روز ، بدو بخون امتحان داری . بدو سریع تر نون بگیر ناهارو بخوریم . بدو ... .

سریع برسی اداره و دانشگاه و مدرسه که چی؟  امتحان بدی که چی ؟  و ... که چی ؟

که به سطح بالای علمی برسی ؟؟ نمره اول کلاس دانشکده دانشگاه ؟؟ تو اداره پایه ات بره بالا ؟؟ ..... که چی؟

ناهارو بخوری سیر بشی که چی ؟  آخرش که چی؟ هان ؟

این همه جنب و جوش  ....... که چی؟

به نظرت ما می فهمیم چرا داریم زندگی می کنیم ؟؟ یا اصلاً به نظرت ما زندگی می کنیم؟؟؟!!

رفقا ، آب پاکی رو بریزم رو دستتون ،

این همه جنب و جوش شبانه روز ما بدون حضور خدا ، بیشتر به یه فیلم طنز شبیه تا زندگی. اوهوم که؟

{ نویسنده قبلاً عذر خواهی میکند از این واژه های بد ِ بد ِ بد }

این همه تلاش ، این همه سگ دو زدن ( واژه خوبی نیس اما خوب منظور رو میرسونه. قبلاً هم که ... ) این همه عرق ریختن، این همه ، این همه ، این همه . آخرش هم ، همه مون دمغیم . همه مون گرفته ایم . همه مون داغونیم . پای حرف هرکی می شینی داره از یه چیزی میناله . پا دل هر کی بشینی میگه دل خونی داره.

خب عزیزکم ، یه جای قضیه داره می لنگه دیگه . یه چی کم داره فدات شم .

   این همه جنب و جوش شبانه روز ما بدون حضور خدا ، بیشتر به یه فیلم طنز شبیه تا زندگی. اوهوم؟

حالا وسط همه ی این دل خوری های ما از زمین و زمون ........ یه عده سرمستن . شاااد . خوشحاااال . لبخند به لب .

یه عده ا ی که اتفاقاً مثل ما دانشجوهستن ، کارمندن ، بازاری و ... مثل ما باید سر موقع برسن دانشگاه و اداره و ... باید سر موقع امتحان بدن و ... باید خوب هم بشه نمره شون اتفاقاً چون برا یکی دیگه دارن درس می خونن . باید به مسائل کاریشون برسن . باید به خونه و زندگی برسن و ....

یه عده ا ی که اتفاقاً تو همون اتوبوس و تاکسی و مترو ایی می شینن که ما هم می شینیم . یه عده ای که تمام شرایطشون با ما مساویه آخه ، اما ......... اونها همیشه سرزنده ن . انگاری غصه ای ندارن . شارژه شارژ. با خانومشون با شوهرشون خیلی نازنین رفتار می کننحتی اگه کسی بیرون از خونه حسابی اعصابشونو خورد کرده باشه . با بچه هاشون خیلی رفیقن ، حتی اگه کلی کار رو سرشون ریخته باشه .

اما ما ......... غم داره می کشتمون . بهمون اخم میکننبهشون اخم میکنیم . دلمون می گیره . یه وقتایی اونقده تنهاییم و بغض می گیرتمون که می خوایم تا آخر دنیا بشینیم و گریه کنیم فقط ...

آخه ما چرا اینجوری ایم ؟؟؟؟؟؟!!!!! خاک بر سر من .

* * *

چاره ای ندارد عزیزکم . باید مومن شویم . مومن هم که میدانی ، یعنی که ایمان بیاوریم . یعنی باورش داشته باشیم .

 بعدترش عاشقش شویم ....... بعدترترش قصد می کنیم که بغلش بپریم و ببوسیمش از ته دل . اما قبل از اینکه قصد کنیم ، خودمان را بغلش می بینیم و تنمان را ، که دارد غرق می شود توی بوسه هایش ...

و بعد ، علاجی نیست. فقط خجالت می کشیم ما که ......... که تو اینقدر مهربانی . تو اینقدر ما را خواهانی . ما چرا زودتر نیامد ه بودیم سراغت ؟؟!! خاک بر سر من که تا امروز یادم از تو نبود .

هیچ چاره ای ندارد عزیزکم . باید مومن شویم . همین


نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/15ساعت  12:56 صبح  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

پیامبر خدا (ص)با ابوذر بودن فرمودند ابوذر ،میدونیاینایی که برای خوردن و خوابیدن و...نیت نمی کنن غذا می خورن نمیگن خدایا فقط برای تو میخورم . خدایا فقط برای تو می خوابم .خدایا... .میدونی اینا چه جوری اند؟ ابوذر گفت : نه رسول الله .چه جوری اند ؟ پیامبر (ص)فرمودند : اولئک کالانعام بل هم اضل

اینا مثل حیوونا می مونن . نه نه بدتر از حیوونن . بابا تو آدمی . دل داری . ببیی که نیستی . میتونی عاشق شی .

خدایا                     سحری می خورم .......گرسنگی ،تشنگی .......افطار می کنم

سحری می خورم .......گرسنگی ،تشنگی .......افطار می کنم

سحری می خورم .......گرسنگی ،تشنگی .......افطار می کنم

دیگه خودمون رو که نمی تونیم گول بزنیم . تعارف هم که نداریم . خودمون که میدونیم که . روزه هامون روزه نیس . فقط نمی خوریم . همین .

اما خدای من تو که میدونی اگه همین نخوردن رو دوستم ازم میخواست . رفیقم میگفت . انجام نمیدادم که . خدایا من نیت کردم . کالانعام نبودم که .

هر دفعه که داشتم منفجر میشدم از گرسنگی یادته چی می گفتم :

الهی لک صمت(خدایا فقط واسه خودته که روزه ام آ) .....موقع افطارها ، گرسنه ام شده بود آ . اما باز میدونی چرا دستم رو دراز میکردم طرف ظرف خرما ؟ فقط چون تو گفته بودی وقتی اذان رو گفتن افطار کن و گرنه اون موقع افطار نمی کردم که . میذاشتم یه وقت دیگه . باز هر وقت تو میگفتی .

خدایا، من می خوام بهتر از این باشم آ . اما ......خب نمی فهمم دیگه ...نمی فهمم . تو بهتر از اینم کن. تو که می تونی خدا .

شبای قدر کم نذارین بچه ها ...دعا کنید

خدا به میزان یقین افراد بهشون پاداش می ده

چه قدر به خدا اطمینان داریم ؟    خدایا تمام گناه های من از اول عمرم تا حالا رو ببخش     - ای بابا این چه دعاییه آخه ؟ درست دعا کن . خب دیگه ، معلومه که تو یقین نداری که اولاً خدا زورش میرسه دوماً ، خدا کریمه .

خدا به میزان یقین افراد بهشون پاداش می ده

شب قدر صداتو کلفت نکنی جلو خدا آ (خدایا ،من قرآن هم خوندم . نمازم هم اول وقت بود . هیئت هم رفتم آ) اینا رو نگی آ . آبروی خودتو می بری بدتر.....آخه اون قرآن بود تو خوندی .اون نماز بود ؟ حواست به همه جا بود غیر از ... . بگو خدایا هیچی ندارم ....هیچی . دستاتو نشون بده . بگو خدایا .....ببین خالییه . هیچی تو دست و بالم نیس . هیچی ندارم . فقط یه چیز دارم ......به تو یقین دارم ....به کرمت ....میدونم که میدی .

آخه کریم براش فرقی نمی کنه که طرفش کیه . نیگا نمیکنه طرف لیاقت داره یا نه .....می ده .....اصلا به خاطر همینه که بهش میگن .....کریم .

بعد بگو الهی العععععععععععفو . نه هنوز نداده . دوباره بگو

الهی الععععععععععععفو .........دوباره .......الهی العععععععععععععفو . . .

میدونی چرا طول می کشه دادنش ؟ چون تو به زبون می گی من یقین دارم . اما حضرت عباسی اطمینان نداری به خدا ......... نداری . میگی بابا ، خدا دیگه به ماها که این حاجتا رو نمی ده که .

این الهی العفو ها مثل شوک می مونه . دیدی می خوان یه بیمار رو احیا کنن . شوک می دن بهش تا ضربانش بر گرده .......تو یقینت رفته . به خودت شوک بده . ( نگو یه وقت دیگه .همین امشب رو فقط وقت داری . شب قدر)

شوک بده

احیا کن ....................شاید یقینت برگرده .

اگه بر نگشت یعنی اوضاع بحرانیه . هر دفعه درجه شو بیشتر کن...300.....360.......400.........450......

هر دفعه محکم تر بگو .......بگو...

الهی الععععععععععععععععععععععععفو

الهی العععععععععععععععععععععععععععععععععفو

الهی الععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععفو.

دعامون کنید تو رو خدا .............یا علی

===============

       این توضیحی است برای کسی است که با نام دوشیزه ای غمگینکامنت گذاشته بودند

نظر قبلی شما رو خوندم.و در اون لحظه هر کاری که از دستم بر می اومد انجام دادم براتون. از عمق وجود (خودتون میدونید چه کاری فقط از دستم بر می اومد) اما شما هیچ نام و نشونی (نه آدرس وبلاگ  و نه ایمیلتون ) از خودتون باقی نگذاشته بودید ...... درسته ؟ 

این رو نوشتم تا بدونید نشنیده نگرفتم .شنیدم ...... همین .


نوشته شده در  چهارشنبه 89/2/15ساعت  12:55 صبح  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

   1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به تو برگردد اگر راهروی برگردد ...
میدونم عزیزم که حوصله ات نمیآد تمام این پست طولانی رو بخونی.اما
باید مومن شویم ..... خب؟! (2)
باید مومن شویم ..... خب ؟! (1)
وای خدا .....چه قدر قشنگه این شبای قدر
آداب الطلاب فی وبلاک
زندگی باید کرد ....مومنانه....باید زیست (2)
زندگی باید کرد...مومنانه ...باید زیست
ببین کی دارم بهت میگم ....
دختر و پسرها با هم دوست باشن.مگه اشکالی داره ؟؟؟ (?)
دوستت دارم رسول الله............خیلی زیاد
دختر و پسرها با هم دوست باشن.مگه اشکالی داره ؟؟؟