سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طلبه ای که میگفت مرسی !

به نام خداوند بزرگ

کسی ندا کرد…طلبه ای که میگفت مرسی ! تو هم بیا و با ما بنویس …..خداش خیر دهاد. از همین همسایه های نتی نزدیکمان بود .

میگفت :برای همین اهانت هایی که کرده اند به پیامبر نازنینمان بنویس .

میگفت :خیلی ها دل هاشان شکسته ………………….نوشته اند .

حالا تو خواهر یا برادر جان هم که الان داری میخوانی این دلنوشته را .

بدان که ، خیلی ها دلهاشان شکست سر این قضیه …..بعدش دیدند....... آخر فقط این کار بر می آید از دست دلهای شکسته شان……شکسته ی شکسته ی شکسته …..حالا من هم تو را دعوت میکنم . تو هم بنویس .....دلت که شکسته است برای پیامبر دوست داشتنی مان . هان ؟؟؟

*

*

سلام

یک  سلام بعدد مااحاط به علم الله به مولای ما (عج) ، مولای تو و به تو یا مسیح (ع) .

قبل تر ها که نه ، خیلی خیلی قبل تر ها…..همان وقت که نوزاد بودی…..یادت هست ؟

تازه به نیا آمده بودی. پاک و طاهر.از زنی طاهره …… از مریم (س) .

یادت هست وقتی با مریم (س) وارد شهر شدی را  .

وقتی تو را در آغوش مریم (س) دیدند …. آنقدددددر حرف ها زدند که نگو و نپرس …...

اهانت ها کردند به مادرت یا مسیح …..

و تو…هرچند زبان گشودی و دفاع کردی از مریم (س) اما ببینم حضرت روح الله ، شما کشیده ای این درد را خودت.....تو بگو

سخت است نه ؟ خیلی هوای چشمان آدم ابری می شود وقتی به مادرش اهانت کنند.اوهوم ؟

اصلا دل ازعمق وجان از ژرفا آزرده می شود درست است ؟ ببینم یا مسیح (ع) خیلی غمگین شدی نه؟دلت سوخت حسابی ؟

راستی ببینم چشمهایت هم خییس شد مثل ما ؟

و حالا ماییم و باز ابوجهل .....

پیامبر نازنینمان……. همان که او را دستش داری از عمق قلب .

هم او گفت : انا و علی أبوا هذه الامه.....گفت : من و علی پدران شماییم .

وما حالا....

حالا دیگر غممان مشترک شده یا روح الله  به پدر ما هم اهانت کرده اند همان هایی که میگویند :

ما از دوستان مسیحیم ، معتقدیم به عیسی (ع)  ، روح الله را پیروی می کنیم  اصلا .

خب ….. بله می دانم دروغ می گویند اما به تو متصل می دانند خودشان را .

می گویند رسولمان عیسی بن مریم (ع) است.

                                                             ***

 حال و روز هیچ کداممان خوش نیست اصلا ..... خیلی سخت است یا عیسی (ع) . ما هم مثل آنوقت های تو ناراحتیم الان ،از عمق دل و از ژرفای جان . ما هم ابریه ی ابری شده آسمان چشمهامان . خییییییلی ابری . دل هامان هم شکسته راستی …. شکسته ی شکسته ی شکسته

ودل  مولایمان (عج) را که دیگر نگو …..  .

و باز ابوجهل اهانت کرد به پیامبر نازنینمان و کتابش . انگار دوباره داستان زباله و پشت بام و سر توست یا رحمه للعالمین من

کاری که از دستمان بر نمی آید ….. این ذره را بپذیر لااقل .

دوستت دارم رسول الله......خیلی زیاد  

به رغم مدعیانی که منع عشق کنند *** جمال چهره تو حجت موجه ماست           


نوشته شده در  سه شنبه 87/1/27ساعت  5:25 عصر  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

اگه که خیلی عجله داری یا بی حوصله اید نمیخواد همه متن رو بخونید.

((به نام شاهد قبل کل مشهود))

خیلی سعی کردم خلاصه بنویسمش . خب نشد دیگه ........دیگه .

هر چه قدر همه بهش میگفتن که: با این خانم دختره رفاقت نکن .اصلا یعنی که چی ....باهم چاق سلامتی میکنید به قصد دوستی و لذت ؟؟چی ؟ ...نه، نه چی؟ با هم میرید بیرون ؟؟؟!!!!

تو کتش نمیرفت اصلا . بازم پی همون حاج خانمه بود ...دیگه دیگه .

اومده بود پیشم .گفت:ببینم ،شما نمیخواید چیزی بگید ؟!رفاقت نکنو با هم پارک نریدو...

گفتم :نه نمیخوام بگم . گفت :واقعا!!!جدی میگید ؟؟!گفتم :آره خب.من اصلا این حرفها رو نمیگم بهت ...فقط چند کلوم با هم صحبت میکنیم بعدش تو هرکاری که عقلت تشخیص داد و دلت خواست بکن .

گفت:هرکاری آ. گفتم :باشه قبول.حالا تو گوش کن .جوجه رو آخر ... .

این داستان تو،فقط مختص تو نیست آ.یک دختر خانم هم اگه باشه همینه جوابش.

ببین همین اول کارهم، قرآن و مفاتیح و ...میبوسیم میگذاریم بالای طاقچه ....دلیل عقلی میگم بهت نه نقلی .

بهت ثابت میکنم که تو اگه حتی مسلمون هم نباشی و فقط آدم عاقلی باشی دنبال این کار نمی ری .

میدونی همه داستان بخاطر یه ظرف یک بار مصرفه.....همین. ختم کلوم. تموم شد.

حالا چون بچه ی با جنبه ای هستی ?چیکه بحثو بازتر میکنم برات...خوب گوش کن...خوبه خوبه خوب.اوهوم؟

خداوند برای لذت بردن از جنس مخالف تو وجود هر انسانی - چه آقاپسر چه خانم دختر- 1ظرف قرار داده و .....ومشکل اصلی همین جاست ...اون ظرف یک ظرف یک بار مصرفه.

منم موافقم آ. تو اگه الان دوستی کنی با اون خانم ، باشه .قبول . لذت داره . کیف میکنی .اما به اینشم فکر کردی که توی یک ظرف یه بار مصرف یک بار بیشتر نمیشه چیزی ریخت ؟

بازم نفهمیدی منظورمو ؟ وااای .....

ببین، تو بیشترین مدت عمرتو با چه کسی قراره بگذرونی؟...آهان . آفرین ،با همسر آینده ت(البته بیچاره اون)......خب ،حالا ببینم تو که دوست نداری بیشترین مدت عمرتو کسل باشی و هیچ لذتی نبری از زندگیت که ؟هان؟!!

عزیز دلم ، توی این ظرف یه بار مصرف میشه فقط یک بار چیزی ریخت و بعد نشست و خورد وهم از تمیزی و دست نخورده بودن ظرفش لذت برد و هم از طعم غذاش ........بله خب ، توی این ظرف یه بار مصرف چند بار هم میشه غذا ریخت  اماااا....اما حواست که هست که .......هنوز روی دیواره های ظرفت تکه های خشک شده غذای قبلی هست ...طعمش با طعم غذای جدید قاطی میشه .طعم این غذای جدید رو هم به هم میریزه. میدونی .. یعنی، غذا میخوری آ. سیر هم ممکنه بشی اما از غذات لذذذذت نمی بری. دختر و پسره با هم زتدگی میکنن آ.زیر یک سقف هم هستن اما  از بودن در کنار هم لذت نمیبرن . راس راسکی همدیگه رو نمیخوان . تو هم حتما دیدی همچین آدمایی رو . فکرکن  .     .      .      .

 میدونی چرا اینجوریه ؟چون دختر و پسر های ما توی فضای بیرون از خونه ، توی دانشگاه ، توی محل کار ، توی موسسات مختلفی که سر میزنن و کار میکنن ، و حتی توی فضای نت و چت ، خیلی ماهر شدن توی برقراری ارتباط با 1 نامحرم. این یکی تا حالا1000تا پسر دیدنش. اون یکی با 2000تا دختر از نزدیک حرف زده.....دیگه توی برقراری ارتباط با جنس مخالف خیلی حرفه ای شدن . واگر باور ندارید برید بپرسید از بزرگترها...خیلی از لذت و کیف همون دورانی که هی میگن ...ماه عسل .ماه عسل. خیلی از شیرینیه همون عسلش بخاطر رفتارهای ناشیانه و غیر قابل انتظار دختر و پسر با همدیگه س.

اما این آقا ، اون خانم ، اونقققددددر حرفه ای شدن توی محیط های قبل از ازدواجشون که تا پسره دهنشو باز میکنه  این یکی میدونه میخواد چی بگه .  بعد ازهمه ی اینا میدونی چی میشه ؟ زندگی و در کنار هم بودن میشه تکراری ، دست خورده ، گاز زده ، دهنی ... می فهمی ؟؟؟!!

حالا کدوم آدم عاقلی هست که از یه چیزه تکراریه ی ،دست خورده ی دهنی خوشش بیاد ؟

  تا همین جاش بسه. بقیه شو نخون....یاعلی

من اصلا نمیگم رفاقت نکن آ .....اصلا.

اما ظرفتو، میخوای چی کار کنی؟ آینده تو ،میخوای چی کار کنی؟

یعنی میخوای تموم عمر مثل خیلی هایی که اطرافت دیدی بدون اینکه از حضور لحظه به لحظه همسرت  لذت ببری کنارش زندگی کنی؟ فقط تحملش کنی جون با هم زن و شوهرید ؟

من اصلا نمیگم رفاقت نکن آ ......اصلا . خودت تصمیم بگیر.

بغض گلوشو گرفته بود.....عین کسی بود که تو معامله شکست خورده ....احساس میکرد که چیزی رو از دست داده .....بزرگترین سرمایه شو .... ظرف یک بار مصرفشو ....

گفت:آخه من چی کار کنم حالا ؟ من که دیگه ظرفم کثیف شده ، چی کار کنم ؟

گفتم : باشه ....باشه . از همین الان شروع کن.  فقط بدو. زود باش . حالا که کثیف شده حداقل نگذار خورش غذاش رنگ بده به ظرفت . سریع باش پسر. خالیش کن ظرفتو .

خب ، خالیش کردی ؟

حالا ببین ، بین خودمون باشه  اما یه راهی هست که کثیفی های ظرفتو میبره . انشاالله.

ببین، حالا که ظرفت خالی شده برای اینکه دوباره پر نشه سعی کن از وجود یه کس دیگه پرش کنی. تطهیرش کن با وجود اون  . میدونی که چه کسی رو میگم که؟  یا طاهر قبل کل مطهور .

لازم نیس بگم یکی از راه هاش نمازه که.هان؟

حواست باشه کس دیگه ای  پرش نکنه آ. هر وقت کسی وسوسه ات کرد......ازش نگاتو برگردون . رو به آسمون بگو: خدایا بخاطر تو از این گناه میگذرم. رد شو . برو. بگذر.لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم  بگو  دائم .

یاعلی. 


نوشته شده در  شنبه 86/12/18ساعت  1:56 عصر  توسط سید محمد صدرا بهشتی 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
به تو برگردد اگر راهروی برگردد ...
میدونم عزیزم که حوصله ات نمیآد تمام این پست طولانی رو بخونی.اما
باید مومن شویم ..... خب؟! (2)
باید مومن شویم ..... خب ؟! (1)
وای خدا .....چه قدر قشنگه این شبای قدر
آداب الطلاب فی وبلاک
زندگی باید کرد ....مومنانه....باید زیست (2)
زندگی باید کرد...مومنانه ...باید زیست
ببین کی دارم بهت میگم ....
دختر و پسرها با هم دوست باشن.مگه اشکالی داره ؟؟؟ (?)
دوستت دارم رسول الله............خیلی زیاد
دختر و پسرها با هم دوست باشن.مگه اشکالی داره ؟؟؟